ساحل نشینان خلیج فارس
بندررستمی

 

گلف و حمله تمساح

 
مردی که با دوستش در کنار ساحل یک دریاچه مشغول بازی گلف بود مورد حمله یک تمساح واقع شد.
حادثه زمانی اتفاق افتاد که توپ گلف این مرد داخل آب دریاچه افتاد. او برای درآوردن توپ گلف وارد دریاچه شده بود که تمساحی گرسنه به او حمله کرد و دست این مرد را پس از قطع کردن از بازو بلعید.

بقیه عکس ها و مطالب در ادامه.......................



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, :: 1:26 :: نويسنده : عبدالکریم مانعی

کسانی که میخواهند بازیهای المپیک لندن2012 را بطور مستقیم نگاه کنند. فرکانس 12130 با سمپل رایت27500 و جهت عمودی بر روی ماهواره بدر (عرب ست) سرج کنید تا شبکه های دوبی اسپورت 7،6،5،4 را دریافت نمایید.

 

                    یاد آن آموزگار ساده پوش                                                    

                                                                یاد آن گچ ها که بودش روی دوش         
                   ای دبستانی ترین احساس من    
                                                               بازگرد و مشقها را خط بزن                       

 

حیدر درویشی معروف به آغا حیدر در سال 1330در بندر رستمی متولد شد دوران ابتدایی را به مدت دو سال در مدرسه دولتی بوالخیر و چهار سال در دبستان دلوار گذراند و دوران متوسطه را در دو مدرسه پهلوی سابق و سعادت بوشهر را با مؤفقیت سپری کرد و درسال 1353 دیپلم خود را دریافت کرد. بعد از دوران مدرسه وارد سپاه دانش (دوره28) شد و یک سال در مسجد سلیمان بخش نالی روستای چیتی مشغول به تدریس دوره دبستان شد و یک سال نیزدر دبستان گاهی تدریس و بقیه دوران را در دبستان حجت بندررستمی سپری کر د و درسال 1382 بازشسته شد. وی از معلمان خود در بوالخیر آقایان :سید جلال مهیمنیان، زنگویی و سید محمد ،دبستان دلوار آقایان: رستم زاد ،فرخی و تقی نژاد و در بوشهر : آقایان زکاوت و مجد یاد میکند.

اینجانب نیز دو سال دانش آموز وی در مدرسه دبستان بودم جا دارد که از زحمات وی تشکر و قدردانی بعمل آورم.

دو شنبه 26 تير 1391برچسب:باغ,شعر محلی,, :: 11:51 :: نويسنده : عبدالکریم مانعی

چه خـاطراتی مــا با یه بـاغ گِهنو داشتیم         بعد ازمدرسه اونجا پا میذاشتیم

گـل کـوچیکو ســالنی، والیبـال بـازی مـا         همه بازیها اونجا،یه مجموعه داشتیم
تابسونــا تـو گــرمـا و تـو شـرجی                  با کوله ای پر از خَک به خونه وا میگشتیم
بارو میزد زمستون او وامیساش زمین را            از بی زمینی و توپ حوصله مانداشتیم
دوره ی راهنمایی،تو فصل امتحانات                بااَندنِ عمویی پا به فرار میذاشتیم
گِهنو خالی وامی از کریم وبُچبارا                       توپ و تیرای کوچک اونجا جا میذاشتیم
 شعر از : عبدالکریم مانعی
با اَندِنِ عمویی: اشاره دارد به آقای محمود عمویی مدیر مدرسه شهید محمدی بوالخیر که تو فصل امتحانات بچه ها تا وی را میدیدند پا به فرار میذاشتند. جا دارد از وی نیز تشکر و قدردانی شود.
باغِ گِهنو مکانی بود در روستا نزدیک مسجد که در گذشته محل تفریح بچه های روستا بود مسابقات گل کـوچک ،فوتبال سالنی و والیبال رو درآنجا برگزار میکردیم و چـون داخل روستـا بود همه میـامدن اونجـا ولی در حـال حاضر جای خود را به مدرسه راهنمایی دخترانه داده است. دوره ابتدایی در دهه 60 مـدرسه دبستـان میرفتیم و علاقه زیادی به خواندن مجلات ورزشی ،کیهان بچه ها داشتیم وآنها را نگه میداشتیم به همراه برادرم تو باغ گِهنو یه پتو پهن میکردیم و مجلات وکتابهای داستان که مطالعه کرده بودیم رو به بچه های روستا زیر قیمت میفروختم ، از پول بدست آمده دوباره مجله میخریدیم .یاد اون روزا بخیر.

 

خرچنگ: در اصطلاح محلی به آن سنگار میگن زیرا دارای پوستی سخت میباشد.این سنگار که در تصویر میبینید از نوع خاکستری است که اکثراً کنار ساحل و در خشکی زندگی میکند موقع جزر آب یا به زبان خودمان او خالی به ساحل میاد ودر خاک ها سوراخی به اندازه 1 متر یا بیشتر میسازد. قابل خوردن نیست و برای صید ماهیان از آن استفاده میشود. من درقدیم تور اوتو سوراخ میذاشتم و وقتی سنگار تور را خارج می کرد توی آن گرفتار میشد. یا با آب آنها رااز تو سوراخ بیرون میکشیدیم گاهی هم با بیل خاک ها را بر میداشتیم تا به عمق سوراخشون میرسیدیم.

بقیه مطالب و عکس ها در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
شنبه 24 تير 1391برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : عبدالکریم مانعی

گیرنده عکس:سحر نظری

 

         

 

اِسْتان: حرکت لنج به عقب.
بِراش: تعمیر تورهای پاره شده.
بُلت: سرب،وزنه ای که برای اندازه گیری عمق آب استفاده میکنند.
پنکه: پروانه شناور.
تَرّاده: قایق موتوری.
تِفَر: عقب کشتی.
جِل: تور مخصوص صید میگو که چشمه های ریز دارد.
جِهاز: لنج، شناور صیادی یا باری.
چِخَک: ماهی شانک.
چُوال: چوب پنبه که بالای تور میبندند که از پایین رفتن تور جلوگیری میکند.
حوری: قایق کوچک بدون موتور.
خَسّاک: ماهی مرکب.
خیط: نخ نایلونی که برای صید استفاده میشود و سایز های مختلفی دارد.
دِرگَه: دریا.
دَفره: محافظ بین لنج وسکوی پهلوگیری یا بین دو لنج.
دیره: قطب نما، که با آمدن جی پی اس الان کمتر از آن استفاده میکنند.
رِه: تور ماهیگیری.
زام: نوبت بیدار بودن در هنگام شب وقتی صیادان خواب هستند.
ساطور: قسمت نوک تیز جلوی لنج.
سلسله: زنجیر.
 
سُوْمْ: فاصله ی زمانی برای یک دوره صید که از هفدهم هر ماه قمری شروع و تا دهم ماه بعد ادامه دارد.(23روز)
شِراع: بادبان.
شُوماه:وقتی که ماه کامل میشود و صید و صیادی در این زمان تعطیل میشود زیرا ماهی تور را میبیند.
شَیره: موانعی که در عمق آب است و باعث از بین رفتن تورهای صیادی میشود. مانند کشتی های غرق شده یا سنگ.
شوم: ماهی شانک.
فرفرو: قایق موتوری.
کَخ: چوب پنبه.
کُماره: اطاق کشتی.
گُلاتِه: دستمزدی که به صیاد یا ملوان تعلق میگیرد.
ماچْله: مایحتاج خوراکی که صیادان با خودشان به دریا میبرند.
ماشوحه: قایق های چوبی قدیمی که با آن صید میکردند.
مِه ای: ماهی.
نِژداف: پارو.
نِشاء: از نشانه می آید به مشخص کردن محل انداختن تور که با پرچم دو سر آن را مشخص میکنند.
نِشپیل: قلاب ماهیگیری.
نُکلو: ماهی مرکب
نیز: وسیله ای که خیط را به دور آن میپیچند.
هیت: به جلو حرکت کردن کشتی می گویند.

منبع:عبدالکریم مانعی

هو بُلا:یکی از روش های ماهیگیری زنان روستا در قدیم بوده است، بدینصورت که زنان به کنار ساحل تا زانو در آب می رفتند و به دو گروه10 الی 20نفره تقسیم واز روبرو به هم نزدیک میشدند و میگفتند:هو بُلاهو بُلا،هو بُلا هو بُلا. وماهیان نیزکه عرصه برآنها تنگ میشد از ترس به زیر خاک میرفتند و زنان نیز دست میکردند زیر آب و آنها را با خاک تو دامنشان میریختند و به خشکی میآوردند و دوباره به صید مشغول میشدند.این روش دیگه انجام نمیدن والان با کاسه یا پیاله ماهی بُلا را صید میکنند.                                            

بُلا: یک نوع ماهی است که اکثراً در آبهای کم عمق کنار ساحل زندگی میکند وبه  آن زمین کن هم میگویند،چون خودش را زیر خاک مخفی میکنه.

 

 

 منبع: عبدالکریم مانعی

 

 

چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, :: 20:10 :: نويسنده : عبدالکریم مانعی

ای سپیده پنهان که اهل زمین در آرزوی بوی بهشتی تو،هماره دعای فرج را         زمزمه میکنند.                                                                     میلاد امام زمان (عج) بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد.

اشاره دارد به زمین ورزشی قدیمی رستمی که به نام ورزشگاه شهید خارگی معروف بود و الان چند سالی است که جای خود را به مدرسه راهنمایی شبانه روزی داده است .

فرستنده:رسول عمویی

 

از شروع سکـونت مـردم در روستـا ماهیگیری یکی از حرفه های مردم این دیار بوده که بخش عمده ای مواد غذایی آن ها را ماهی تشکیل داده بود. ادوات صیادی آنها دست ساز بوده و از قایق های بادبانی و پارویی استفاده میکردند . تورهای صیادی خـود را بـا بـرگ هـای گیـاهی به نـام گَش که از بصره عـراق می آوردند ،درست میکردند . بـرگ هــا را میکوبیدند سپس با دوک به رشته در میآوردند و با چوب سوراخ هایی در آنهـا ایجـاد میکردند وبعد بــا آهک به مدت دو روز آن را می جـوشـاندند تـا رنگ سفید بـه خـودش بگیرد و آن را بـاز میکـردند و بـرای سـه روز در معــرض آفتتـاب قـرار می دادند تا خشک شود .برای صید از قایق های کوچک بادبانی استفاده می کردندکه پارو هم داشت که هر وقت باد نمی وزید بوسیله پارو قایق را به ساحل می آوردند.
در آن زمان وسایلی مانند یخچال و فریزر وجود نداشت تا مردم ماهی های خود را در آن نگه داری کنند یا ازماهی تازه استفاده میکردند یا برای حفظ ماهی های خود از روش هایی استفاده میکردند.
یکی از راه های نگهداری مــاهی:ابتدا آن را تمیز کـرده سپس نمک بــر روی آن ریخته بـه مــدت یک روز گــذاشته میشود تـا خـوب نمک بـه آن جـذب شـود سپس هفت روز در معرض نـور آفتـاب قـرار می دادند تـا خشک شـود. نحوه استفـاده آن گـوشت خشک شده مـاهی را از استخوان آن جـدا کـرده و درهــاون(جووه) میکوبیدند تــا لـه شـود وقتی آمـاده شد بـا نـان ،سبزی،خیـار،گـورجه و پیـاز میل میکنند.اغلب بـرای شـام و ناشتایی از آن استفاده میکردند.   نحوه استفاده دیگر آن :گـوشت مـاهی را جـدا کرده بـا فلفل و پیـاز در هاون میکوبند تــا خـوب به هم مخلوط و نرم شود و بعد با نان ،سبزی،خیار و گورجه میل میکنند. نام محلی آن (مه ای سور ) است.
روش دوم نگه داری مـاهی : آن را تمیز کرده سپس در نمک قـرار می دهند تا نمک خوب به آن جذب شود سپس بــا مقداری آب در کوزه های گلی(منقل) یـا حلب(دلـَه) به مـدت یک مـاه قـرار می دهند تـا خـوب به عمل بیاید و هر وقت که می خــواستند از آن استفاده میکردند. تفــاوت آن بـا روش اول این است کـه مــاهی نــرم تر است و اغلب بـرای نـاهار استفـاده میکردندو در حــال حـاضر نیز از این روش هـا استفـاده میشود و طـرفداران پر وپـا قـرصی هـم دارد زیـرا خیلی خوشمزه است. نام محلی آن (مه ای منقل یا مه ای دلَه) میگویند. 
در نـگهداری میگـو : اول آن را در آب جـوش پخت میدادند بعد آن را آبکش میکردنـد و به مدت چندروز در معرض آفتاب قرار میدادند تا خوب خشک بشود.
از شهرستـان هـای مجـاور مثل دشتی بـرای حمل مـاهی از الاغ استفـاده میکردند البته در تابستان وسیله مناسبی نبود زیرا گرما بـاعث از بین رفتن مـاهی میشد ولی در زمستـان به علت سرد بودن هوا مشکلی برای حمل ماهی با الاغ نبود.
با گذشت زمـان و پیشرفت صنعت مـاهیگیری، لنج های بـادبانی جـای خـود را به لنج های مـوتوری داد وادوات صیادی مـدرن روی کـار آمد تا جاییکه با روی کار آمدن دستگاه وینچ مشکلی که برای صیـادان در گذشته بود مثل کشیدن تـور مـاهی و میگو بـا دست از سر راه آنهـا بــرداشته شد. الان تمـام شنـاورهـای صیــادی مجهز بـه بـی سیم ،چــی پـی اس(ردیاب)و .....شده اند که کار آنها را خیلی راحت کرده است.
در حــال حــاضر 31مــوتـورلنج و8 قایق صیادی در اسکله صیادی بندررستمی مشغول به فعالیت صیادی هستند که در تمام فصول سـال به صید می پردازند. سه فصل از سال (پاییز،زمستان و بهار) به صید انواع ماهیان خوراکی و صنعتی مشغولند و فصل تـابستان نیز خـود را برای صید میگو آمـاده میکنند که مـدت صید میگو بین 30 تـا 45 روز از مـرداد مـاه شروع تا اوسط شهریور ادامه دارد.
اکثر صید آنها ماهیان صنعتی هستند مـانند: گـواب(هـوور مسقطی) ،یـودر(ویر) و زرده که تـوسط خـریداران به شرکت های کنسرو سازی جهت عمل آوری فرستاده میشود. در این بین ماهیان خـوراکی مـانند:شیرمـاهی ،قبـاد،شوریده ، سکلاو....نیز صید میکنند که برای مصرف هموطنان عـزیز به بـازارهـای فروش ماهی ارسال میگردد. در آینده به معرفی بعضی از این ماهیان می پردازیم.
منبع: عبدالکریم مانعی بر اساس گفته های پیشکسوتان صیادی در روستا
 

کاش آن شب را نمی آمد سحر

 

کاش گم در راه پیک بد خبر

ای عجب کان شب سحر اما به ما

تیره روزی آمد و شام دگر                                 

دیده پر خون از غم هجران و او

با لب خندان چه آسان بر سفر

ای دریغ از مهربانی های او

دست پر مهر آن کلام پرشکر

غصه ها پنهان به دل بودش ولی

شاد و خرم چهره اش بر رهگذر

 

درگذشت برادر عزیزمان غلامرضا عطایی  چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست.این ماتم جانگداز را به،خانواده محترمشان و دوستان وی صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می‌کنم.

 

 



خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 268
بازدید کل : 14997
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 409
تعداد آنلاین : 1



درگه (مرجعی جامع برای شناخت بخش ساحلی شهرستان تنگستان)

مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران
لینک دانلود