ساحل نشینان خلیج فارس
بندررستمی

 

         

 

اِسْتان: حرکت لنج به عقب.
بِراش: تعمیر تورهای پاره شده.
بُلت: سرب،وزنه ای که برای اندازه گیری عمق آب استفاده میکنند.
پنکه: پروانه شناور.
تَرّاده: قایق موتوری.
تِفَر: عقب کشتی.
جِل: تور مخصوص صید میگو که چشمه های ریز دارد.
جِهاز: لنج، شناور صیادی یا باری.
چِخَک: ماهی شانک.
چُوال: چوب پنبه که بالای تور میبندند که از پایین رفتن تور جلوگیری میکند.
حوری: قایق کوچک بدون موتور.
خَسّاک: ماهی مرکب.
خیط: نخ نایلونی که برای صید استفاده میشود و سایز های مختلفی دارد.
دِرگَه: دریا.
دَفره: محافظ بین لنج وسکوی پهلوگیری یا بین دو لنج.
دیره: قطب نما، که با آمدن جی پی اس الان کمتر از آن استفاده میکنند.
رِه: تور ماهیگیری.
زام: نوبت بیدار بودن در هنگام شب وقتی صیادان خواب هستند.
ساطور: قسمت نوک تیز جلوی لنج.
سلسله: زنجیر.
 
سُوْمْ: فاصله ی زمانی برای یک دوره صید که از هفدهم هر ماه قمری شروع و تا دهم ماه بعد ادامه دارد.(23روز)
شِراع: بادبان.
شُوماه:وقتی که ماه کامل میشود و صید و صیادی در این زمان تعطیل میشود زیرا ماهی تور را میبیند.
شَیره: موانعی که در عمق آب است و باعث از بین رفتن تورهای صیادی میشود. مانند کشتی های غرق شده یا سنگ.
شوم: ماهی شانک.
فرفرو: قایق موتوری.
کَخ: چوب پنبه.
کُماره: اطاق کشتی.
گُلاتِه: دستمزدی که به صیاد یا ملوان تعلق میگیرد.
ماچْله: مایحتاج خوراکی که صیادان با خودشان به دریا میبرند.
ماشوحه: قایق های چوبی قدیمی که با آن صید میکردند.
مِه ای: ماهی.
نِژداف: پارو.
نِشاء: از نشانه می آید به مشخص کردن محل انداختن تور که با پرچم دو سر آن را مشخص میکنند.
نِشپیل: قلاب ماهیگیری.
نُکلو: ماهی مرکب
نیز: وسیله ای که خیط را به دور آن میپیچند.
هیت: به جلو حرکت کردن کشتی می گویند.

منبع:عبدالکریم مانعی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 15305
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 409
تعداد آنلاین : 1



درگه (مرجعی جامع برای شناخت بخش ساحلی شهرستان تنگستان)

مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران
لینک دانلود